روزی سپری شد به امیدی که شب آید ، شب آمد و دیدم به دلم تاب و تب آمد ، ای دوست دعا کن من بیچاره مبادا ، در حسرت دیدار تو جانم به لب آید .
دوستت دارم را من دلاویزترین شعر جهان یافته ام ، ای گل سرخ من ، دامنی پر کن از این گل ، تا دهی هدیه به خلق .
نظرات شما عزیزان: